ناگفته هایی دیگر از دیار من (دشتستان بزرگ و کهن)
* سخن امروز:
باور کنیم قوانین به نفع ما وضع شده است.باور داشته باشیم عواقب تخطی از قانون بالاخره گریبانمان را خواهد گرفت.
***شهر تاریخی تَوَّز...
***رودخانه شاپور...
***نقش زنان برازجانی در انقلاب اسلامی...
***تصاویر کمتر دیده شده از روزهای انقلاب در برازجان...
***مهم ترین نشریه دشتستان در 34 سال پیش...
***عکس افتتاح بیمارستان 17 شهریور برازجان...
***خواص لگجین و پرپین(خرفه) ...
***آثار نگارگری استاد فرشته قصاب برازجانی ...
شهر تاریخی تَوَّز یا توج یکی از شهرهای مهم دشتستان قدیم بوده و از اهمیت بسیاری برخوردار و در نزدیکی روستای زیراه کنونی قرار داشته است
منطقه باستانى توز در محلى بین روستاهاى زیرراه، اردشیرآباد و سعدآباد از توابع دهستانهاى دشتستان در حاشیه رودخانه شاپور دالکى قرار دارد.
توز شهرى تجارتى بوده که پارچههاى کتانى ملون و گلابتوندوزى آن شهرت زیادی داشته است. رودخانه شاپور که از نزدیکی آن مىگذرد غالباً رودخانهٔتوز (توج) نامیده مىشده است.
این شهر بزرگ و پرآوازه، بزرگترین مرکز پارچه بافی ایران آن روزگار بوده و نخلستانهای بیشماری داشته و در اکثر کتب تاریخی و جغرافیایی از این شهر نام برده شده است.
همه مورخان و جغرافینویسان توز را شهری بزرگ دانسته و از پارچهبافی آن یاد کردهاند و نوشتهاند که در این شهر بیش از ۱۰۰۰ باب مغازه پارچه فروشی وجود داشته است.
این شهر عظیم که وسعت آن را تا روستاهای اطراف سعدآباد هم نوشتهاند یکی از شهرهای مهم جنوب کشور بوده و انبار غله کشور در کنار این شهر قرار داشته و تا قرن پنجم آباد بوده و پس از آن رو به ویرانی نهاده است.
آثار این شهر در اطراف روستای زیرراه تا نزدیکیهای شهر سعدآباد کنونی فراوان دیده میشود. از آسیاب بادی تا چشمه و کوپال و … که همه بیانگر این حقیقت است که زمانی این مکان جایگاه شهری بزرگی بوده است.
پیرهداف؛ یکی از مکانهای دیدنی شهر سعدآباد است، در محدوده شهر توز قرار دارد و مربوط به زمانی است که توز وجود داشته است.
چشمه زیرراه از شهرت فراوانی برخوردار است و در اکثر فصول به خصوص در فصل بهار عاشقان و علاقه مندان به طبیعت را به طرف خود دعوت مینماید و مسافران و گردشگران از طبیعت سرسبز آن بهره فراوان میبرند.
پارچه و لباسهای ساخت شهر توز آن قدر مرغوبیت داشته که برای ساخت لباس پادشاهان از آن استفاده میکردهاند.
عضدالدوله دیلمى طایفهاى از اعراب را از شام کوچاند و در آن جا اسکان داد. توز در آغاز قرن ششم ویران شد و تاکنون محل دقیق آن روشن نشده است. آثار توز قدیم به صورت ویرانههایى در جلگه آبادىهاى سعدآباد، زیراه و اردشیرآباد قرار دارد.
مردم توز با مدد از اساطیر باستانی خود معتقدند که یکی از پسران جمشید پادشاه کیانی، شهر توز را بساخت و نام خود بر آن نهاد. قدمت تاریخی منطقه سعدآباد به دوران ایلامیها برمیگردد.
ایلامیها اقوامی بودند که قبل از شروع تاریخ در دشتهای جنوب غربی ایران از احوالی شوش تا نزدیکی بوشهر سکونت داشتند بعد از اقوام ایلامیها، مادها، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان بر این سرزمین حکومت راندند. اوج شکوفایی شهر باستانی توز و سبا به دوره ساسانیان میرسد.
شهر باستانی توز در سال هیجدهم یا نوزدهم هجری قمری در نبرد میان ساکنان آن با سپاه اسلام به فرماندهی عثمان بن ابی العاص به تصرف مسلمانان درآمد و فتح شد.
بقایای این شهر باستانی اکنون در شمال شرقی شهر سعدآباد کنار جاده سعدآباد به وحدتیه نزدیک روستای زیرراه است.
بخش سعدآباد با وسعت ۱۰۰۰ کیلومتر مربع میان دو رودخانه دائمی استان، رودخانه دالکی و شاپور در شمال شرقی شهرستان دشتستان واقع گردیده است.
از آثار و تمدن باز مانده باستانی و دیدنی توز و سبا میتوان به مجموعه غارهای چهل خانه اشاره کرد که در شمال شهر سعدآباد، نزدیکی ویرانههای شهر باستانی توز قرار دارد.
چهل خانه در دیواره سنگی رودخانه شاهپور ساخته شده است، گرچه تاریخ دقیقی از زمان ساخت آن در دست نیست ولی اکنون ۲۳ خانه آن باقی مانده است.
توز یکی از قدیمی ترین و آبادترین و پر جمعیتترین شهرهای دشتستان قدیم بوده که در عصر ساسانیان از رونق و اعتبار خاصی برخوردار بوده است.
توز بسیار گسترده بوده و از وحدتیه تا شبانکاره و سعدآباد و در جنوب تا روستای دهقائد ادامه داشته است و شاید هم شهر توز حدفاصل بین روستای آباد و سمل قرار داشته، که در اثر مسطح کردن زمینهای ناهموار آن منطقه باروی قلعهای کشف شد که گواه باستان شناسان، سبک معماری و ملات به کار رفته شده در آن قلعه را مربوط به دوره ساسانیان دانست.
نظر به اینکه شهر توز در دوره ساسانیان رونق داشته و رودخانهای نیز از کنار آن میگذشته و هیچ تاریخی از این شهر تازه کشف شده در دست نیست، لذا باستان شناسان به اجماع رسیدند که توز در حد فاصل بین آباد و سمل قرار داشته است.
توز دانشمندان بسیاری را در خود پرورش داده است که میتوان تاجالدین فارسی و عبدالله بن هارون التوزی را نام برد. توز مهمترین شهری بوده است که پیش از اسلام در قرن اولیه اسلامی در دشتستان قرار داشته است.
آثار متعددی از جمله: سفال، کوزه، لوله آبی، اشیاء قیمتی و … در این منطقه به دست آمده و آثار متعددی هم در زیر زمین مدفون است و نیاز به حفاری دارد.
شهر توز یا توج که امروزه آثار و بقایای آن در شهرستان دشتستان قرار دارد، یکی از مراکز شهری – صنعتی و تجاری مهم ایران و مناطق ساحلی خلیج فارس در دوران ساسانیان و قرون نخستین اسلامی بوده که حتی تا دوران حکومت آل بویه (دیلمیان) نیز حیات و فعالیت خود را حفظ نموده است.
بر اساس گزارشهای مورخین و جغرافیدانان مسلمان، شهر توز منسوب است به اردشیر بابکان (اوایل قرن سوم میلادی) بنیانگذار دولت ساسانی.
در دوره اسلامی این شهر رونقی مییابد که اوج شکوفایی آن به سده دهم میلادی برمیگردد. در این زمان توج در میان راه گناوه به کازرون جای داشته و خود فراورنده پارچههای کتانی بوده که این هر دو عامل سبب توانگری مردمان این سامان گشتهاست.
در روزگار شورش، قرمطیان توج در برابر آنان ایستادگی نمود و اندکی پس از آن به سرزمینهای زیر فرمان بوییان پیوستهشد.
پایان کار توج به سده دوازدهم میلادی بازمیگردد که در این زمان توج رو به ویرانی نهاد.
در مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی در مورد تاریخچه شهر باستانی توز آمده است:
تَوَّج، شهری کهن در جنوب غربی ایالت تاریخی فارس. امروزه محل دقیق این شهر را نمیتوان به درستی تعیین کرد، ولی با توجه به منابع جغرافیایی دورۀ اسلامی، میتوان حدس زد تلهای بزرگی که در نزدیکی ده کهنۀ امروزی در بخش شبانکاره از شهرستان دشتستان واقع در استان بوشهر، موجود است، بقایای بر جای مانده از شهر تاریخی توج باشد.
در منابع جغرافیایی دورۀ اسلامی نام این شهر به جز توج، با عناوین توَّز و تَوّه نیز آمده است.
در گزارشهای مربوط به حرکت سفاین اسکندر مقدونی از شهری به نام «تائوکه» یاد شده است که برخی از محققان آن را از نظر موقعیت، منطبق با توج دورۀ اسلامی میدانند.
اگر چنین باشد، پیشینۀ تاریخی این شهر دستکم به روزگار هخامنشیان میرسد. بنابر متن پهلوی کتاب شهرهای ایران، این شهر در دورۀ ساسانیان «توژک» خوانده میشده است.
از تاریخ توج به روزگار ساسانیان آگاهیهای روشنی در دست نیست. طبری گزارش کرده است که شاپور دوم ساسانی پس از مسلط شدن بر امور کشوری، به سرکوب عربهای حدود مرزهای ایران پرداخت و گروهی از آنان را که از قبایل تغلب، عبدالقیس و بکربن وائل بودند، در کرمان، توج و اهواز جای داد.
به گزارش یعقوبی، این شهر در ۱۳ق/۶۳۴م به روزگار ابوبکر، به دست عثمان بن ابیعاص که توسط افراد قبیلۀ عبدقیس همراهی میشد، گشوده شد. اما دیگر مورخان، فتح این شهر را به روزگار عمربن خطاب دانستهاند. بلاذری و قدامة بن جعفر فتح این شهر را در ۱۹ق/۶۴۰م، و ذهبی آن را در ۲۱ق/۶۴۲م به دست عثمان بن ابیعاص ذکر کردهاند.
طبری از دو جنگ مسلمانان با اهالی توج یاد کرده است که جنگ دوم در ۲۳ق روی داده است. اگر سخن طبری را بپذیریم، میبایستی که اهالی این شهر پس از گشوده شدن نخستین آن به دست عربها، آنان را از شهر رانده باشند و بار دیگر در ۲۳ق این شهر مجدداً به دست عثمان بن ابی عاص فتح شده باشد. ابن بلخی نیز از دوبار لشکرکشی عربها به ایالت فارس و شهر توج خبر میدهد که نخستینبار به فرماندهی علاءبن حضرمی، و بار دوم توسط عثمان بن ابی عاص صورت گرفته است. اما برخی از منابع، فاتح توج را مجاشع بن مسعود معرفی کردهاند.
مجاشع از سردارانی بود که در خلافت عمر همراه ابوموسى اشعری فرماندهی گروهی از نیروهای عرب را در یورش به خوزستان برعهده داشت و احتمالاً وی از طرف ابوموسى اشعری برای کمک به اعرابی که از راه دریا به فارس تاخته بودند، مأمور شده بود.
عربها که از جانب بصره وارد خوزستان شده بودند، با نیروهای عثمان بن ابیعاص که از جانب دریا وارد فارس شده بودند، در نزدیکی ارجان به یکدیگر پیوستند که منجر به فتح دیگر شهرهای فارس و خوزستان شد و احتمالاً این اختلاف میان منابع تاریخی دربارۀ فتح این شهر و فاتح آن از همینجا ناشی شده است.
منابع تاریخی تأکید دارند که این شهر به دست عثمان بن ابیعاص، بازسازی گردید و وی پس از بنا کردن مسجدی، آنجا را پایگاه مسلمانان قرار داد.
توج در دورۀ اسلامی از شهرهای پررونق ایالت فارس بهشمار میرفته است. اوج رونق این شهر در سدۀ ۴ق/۱۰م بوده است.
اصطخری توج را پنجمین شهر بزرگ فارس، و از حیث بزرگی همسنگ ارجان دانسته است. مؤلف گمنام حدودالعالم مردم این شهر را بسیار توانگر توصیف کرده است. علت رونق و ثروت توج، واقع بودن آن بر سر راه بازرگانی بندر گناوه به کازرون و همچنین تولید پارچههای کتانی مرغوب و بینظیری بوده است که بدان پارچههای توزی میگفتند. این پارچهها به سراسر دنیای اسلام آن روزگار صادر میشده است.
توج در سرحد کورههای اردشیر خوره و شاپور خوره واقع بوده است. هرچند که جغرافیدانان اسلامی، سرحدات کورهها را دقیقاً مشخص نکردهاند و در آثار آنان مطالب ضد و نقیض دربارۀ وابستگی شهرها با این یا آن منطقه دیده میشود، اما بیشتر جغرافیدانان دورۀ اسلامی توج را از شهرهای کورۀ اردشیر خوره دانستهاند و مقدسی آن را در شمار شهرهای کورۀ شاپور خوره برشمرده است.
توج در کنار رودخانۀ شاپور واقع بوده است و به واسطۀ شهرت این شهر، این رودخانه، پس از رسیدن به توج، رودخانۀ توج خوانده میشده است. این شهر بنا به وضع اقلیمیاش، هوایی گرم و نخلستانهای فراوانی داشته است.
در ۳۲۲ق/۹۳۴م، برخی از نواحی فارس از جمله توج دستخوش تاخت و تاز پیروان ابوطاهر قرمطی واقع شد؛ اما در نبردی که میان قرمطیان و اهالی توج روی داد، قرمطیان منهزم شدند و یکی از سرداران بزرگ آنها به نام ابن غمر در این جنگ به اسارت درآمد و والی توج وی را نزد خلیفه به بغداد فرستاد.
در همین سال، فارس به تصرف عمادالدوله ابوالحسن علی بن بویه درآمد و توج نیز ضمیمۀ قلمرو آل بویه شد. به روزگار عضدالدولۀ دیلمی طوایفی از اعراب شام به فرمان وی در توج اسکان داده شدند.
توج در سدۀ ۶ ق/۱۲م رو به ویرانی نهاد و در قرن ۸ ق تنها نامی از آن مانده بود، چنانکه حمدالله مستوفی در سدۀ ۸ ق تنها از خرابههای آن یاد کرده است.
http://seeiran.ir
*******************************
رودخانه شاپور با طول ۲۲۰ کیلومتر، از ارتفاعات شمال شرقی کازرون سرچشمه گرفته و در تنگ چوگان به چشمه ساسان متصل میشود. این رود سپس از ناحیه غربی کازرون گذشته و پس از دریافت آب رودخانه شکستیان و طی یک مسیر کوهستانی، وارد دشت خشت شده و پس از آبیاری بیش از ۲ هزار هکتار از زمینهای کشاورزی این منطقه و اتصال چند شاخه فرعی دیگر به آن، در نزدیکی روستاهای جره بالا و میلک، وارد دشت شبانکاره شهرستان دشتستان استان بوشهر میشود. رودخانه شاپور در استان بوشهر به رود دالکی پیوسته و با نام رود حلّه، به خلیج فارس میریزد.
به منظور بهرهبرداری بیشتر از آب این رودخانه، در استان بوشهر دو سد مخزنی به نامهای رئیس علی دلواری و انحرافی شبانکاره، بر روی آن بسته شده است. متأسفانه این امر سبب شده است رودخانه بسیاری از توانها و کارکردهای خود را از دست بدهد به عنوان مثال در گذشته زمینهای حاشیه رودخانه در فصل پرآبی از آب اشباع شده و پس از عقبنشینی آب، این زمینها به کشتزارهایی از صیفیجات همچون هندوانه، خربزه و … تبدیل میشد و در برخی روستاها نیز زراعت گندم و جو صورت میگرفت یا این زمینها که در منطقه با عنوان چم شناخته میشد، به عنوان مرتع به دامداران منطقه واگذار میگردید. در حال حاضر این کشتزارها از بین رفته و به جای آنها بیشهزارهایی از گز و درختچههای شورپسند به جا مانده است.
رودخانه شاپور اثرات مثبت زیست محیطی نیز در این منطقه داشته و به عنوان یکی از متنوعترین زیستگاههای آبزیان آبهای شور و شیرین همچون انواع ماهی، لاکپشت، خرچنگ و …، منبعی مطمئن در تأمین مواد پروتئینی ساکنان منطقه و کرانههای آن زیستگاه انواع پرندگان بومی و مهاجر بوده است.
علاوه بر این، جریان آرام و گاه خروشان رودخانه شاپور در منطقه خشک و سوزان جنوب کشور، یکی از زیباترین و دلانگیزترین چشماندازها را به وجود آورده بود که همه ساله گردشگران بسیاری از نقاط مختلف کشور به منظور بهرهمندی از این موهبت طبیعی، به این منطقه مراجعه مینمودند.
******************************
بانوان برازجانی در کنار مردان حضوری فعال و مؤثر در جریان مبارزه علیه رژیم شاه داشتند. هماهنگی واحد خو اهران را مرحومه سیمین عزتی همسر حاج ماشاءالله کازرونی برعهده داشتند. اواخر مهر 1357 پای زنان برازجانی نیز به تظاهرات باز شد و تعدادی از آنها با حمله به بانک صادرات آنجا را به آتش کشیدند.
شهربانو(شریعت) بی غرض از دیگر فعالین مبارزه علیه رژیم شاه می گوید: «یک روز در اواخر آبان ماه یا اوایل آذرماه بود سر مراسم صبحگاه وقتی صحبت های خانم نمازی مدیر دبیرستان آزرم تمام شد من با هماهنگی صفیه و چند نفر از دختران دیگر بلافاصله پشت تریبون مراسم صبحگاه پریدم و پشت بلندگو گفتم: بچه ها از امروز کسی حق ندارد به کلاس برود... بلافاصله صفیه اخلاقی و حدود ده پانزده نفر از دختران شعار مرگ بر شاه سر دادند. در یک چشم بر هم زدن فضای مدرسه به هم ریخت. مدیر دبیرستان با خط کشی که در دستش بود به جان من افتاد و تا جا داشتم مرا به باد کتک گرفت... ما وقتی متوجه شدیم که دیدیم نیروهای شهربانی دبیرستان آزرم را به محاصره خود درآورده اند. جوّ مدرسه به کلی به هم ریخت و آن روز کسی به کلاس نرفت...[1]»
خانم بی غرض شعارنویسی روی دیوارها را از دیگر فعالیتهای خود و دوستانش برمی شمارد و می گوید: «ما معمولاً ظهرها و به ندرت شب ها، نقاب می بستیم و عینک دودی می زدیم و می رفتیم با رنگ فشاری روی دیوار خانه های مردم شعار می نوشتیم و کلیشه عکس امام خمینی می کشیدیم.[2]»
فعالیت واحد خواهران با آمدن خانم صفاتی از قم بسیار بیشتر شد. خانم صفاتی زن مجتهده ای بود که معمولاً ماه های محرم و رمضان برای تبلیغ دینی به برازجان می آمد. در مسجد آقای اعتصامی و یا مسجد جنت برای زن ها و دخترها سخنرانی می کرد. درس احکام می داد. قرآن تفسیر می کرد و درباره شاه و ظلم های او و شکنجه های ساواک برای ما حرف می زد. از شخصیت امام خمینی می گفت... وقتی صحبت های خانم صفاتی تمام می شد، ما به خیابان می ریختیم و تظاهرات می کردیم... دختران برازجانی زیادی با شنیدن سخنرانی های گرم خانم صفاتی با حجاب شدند...[3]
یک بار در دی ماه 1357 قرار شد زنان جدا از مردها مستقلاً راهپیمایی کنند. بیش از دو هزار دختر و زن در تظاهرات شرکت کردند. تظاهرات بسیار باشکوهی برپا شد. وقتی دخترها و زن ها جلو فلکه دژ و محل شهربانی رسیدند نیروهای شهربانی مسلح شده، سنگر گرفته و تفنگ هایشان را روی ما نشانه گرفتند. عده ای ترسیدند ولی الحمدالله اتفاق خاصی پیش نیامد و به کسی آسیبی نرسید.[4]
از جمله کارهای دیگر بانوان برازجانی مداوای زخمی ها و مجروحان تظاهرات بود. خانم بی غرض در این خصوص نیز می گوید: «من و خواهرم عزت و دختر داییم زیبا کازرونی، کشور فخار، صفیه اخلاقی و چند نفر دیگر در سال 1356 به بیمارستان 25 شهریور(17 شهریور امروز) رفتیم و کمکهای اولیه، تزریقات، پانسمان و مسایلی از این دست را یاد گرفتیم. انقلاب که شروع شد دایی ام(حاج ماشاءالله کازرونی) در منزل خودش یک درمانگاه کوچک برای مداوای مجروحان تظاهرات تدارک دید... در طول ماههای انقلاب پنج یا شش مجروح را به آنجا آوردند و ما از آنها پرستاری می کردیم، پانسمان می کردیم، آمپول می زدیم و از آنها تا هنگامی که بهبودی نسبی پیدا می کردند مراقبت می کردیم.[5]»
سایر زنان مبارز برازجانی
صفیه اخلاقی، شهربانو(شریعت) بی غرض، خیرالنساء(خیری) رزم آور، زهرا زهرائی، شجاع الدین، شمسی صداقت، نسترن عارف، کشور فخار، زیبا(ناهید) کازرونی، فاطمه کازرونی، انیسه کاویانی، فاطمه کدیور، عفت کمالیان، ماه نساء گرمسیری، زهرا متوسلی، راضیه محمدکرمی، عصمت محمد کرمی، خانم هامونی دبیر دبیرستان آزرم از دیگر فعالین زنان برازجانی در مبارزه با استبداد شاهنشاهی بودند.
[1] - از جنگ لرده تا حماسه سیمین تالیف سید قاسم یاحسینی ص44و 45
[2] - همان ص47
[3]- برداشتی ازمصاحبه شهربانو بی غرض در کتاب «ازجنگ لرده تا حماسه سیمین» تالیف سید قاسم یاحسینی ص51 و52
[4] - برداشتی ازمصاحبه شهربانو بی غرض در کتاب «ازجنگ لرده تا حماسه سیمین» تالیف سید قاسم یاحسینی ص49 و50
[5] - «ازجنگ لرده تا حماسه سیمین» تالیف سید قاسم یاحسینی ص53 و 54 با اندکی تلخیص و جابجایی مطالب
************************************************************************
تجمع مردم برازجان علیه رژیم پهلوی سال 1357 / برازجان محله پاپری ها(منبع)
تظاهرات مردم برازجان علیه رژیم ستم شاهی – زمستان1357
سرنگونی ستون یادبود شاه توسط مردم برازجان – دی ماه 1357
راهپیمایی مردم برازجان در بلوار دکتر شریعتی – زمستان 1357 علیه رژیم شاهنشاهی
*******************************************************************
اتحاد جنوب: در سال 1358خ. هفت نفر از جوانان فرهنگ دوست برازجانی دست به انتشار نشریه ای با نام "دشتستان" زدند. 4 نفر کارمند بودند و 3 نفر شغل آزاد داشتند. پس از انقلاب اسلامی این نخستین نشریه نیمه رسمی در سطح استان بود. ابتدا چند نسخه به صورت گاهنامه و بدون شماره منتشر شد. ولی پس از چندی چون که با استقبال عمومی مواجه گردید، دست اندرکاران با شور و اشتیاق فراوان و کار شبانه روزی به انتشار هفتگی و مستمر آن همت گماشتند.
نشریه دشتستان شامل بخش های خبر، مصاحبه، شعر و ادبیات، تاریخ، فرهنگ و ورزش بود که هر کدام از دست اندرکاران، مسؤول یک بخش بودند. آنان مطالب را روی کاغذ مومی تایپ کرده، سپس به وسیله ماشین، تکثیر می کردند.
پس از انتشار چند شماره در پی استقبال همگانی، دست اندرکاران برای کسب مجوز رسمی تلاش کردند. اما به علت ناآشنایی مسؤولان استان با چگونگی صدور مجوز و نیز عدم تثبیت وزارتخانه ها به خصوص وزارت ارشاد، این امر میسر نشد.
عمر این نشریه به دو سال نرسید وطی سال های 1358 و 59 مجموعاً 58 شماره از این نشریه منتشر گردید. تیراژ در آغاز 100 نسخه بود و در آخرین شماره به 400 نسخه رسید. این هفته نامه در 12 صفحه کاغذ A4 تکثیر و انتشار می یافت. قیمت آن 10 ریال بود و دفتر نشریه در خیابان معروف به علی آباد در طبقه دوم ساختمان آقای سعدآبادی قرار داشت که ایشان دو اطاق را به رایگان در اختیار نشریه قرار داده بود.
تصویر بالا جلد شماره 12 این نشریه را نشان می دهد که در آبان ماه 1358به چاپ رسیده است. در این شماره خبر انتخاب شهردار جدید برازجان بنام محمد عبدالهی، گرامی داشت سالروز شهادت شیخ ابوتراب عاشوری؛ مقاله یک شهروند در خصوص نارضایتی از عملکرد شهرداری برازجان، ازدواج، مشکل جوانان فارسیمدان، نتایج هفته سوم مسابقات فوتبال قهرمانی باشگاه های دسته اول برازجان و..... از جمله مطالب این نشریه می باشد.
نکته جالب اینکه در صفحه 3 این نشریه در دو خبر کوتاه نام و نام خانوادگی 4 نفر از شهروندان که به علت مسایل خلاف عفت عمومی دستگیر شده بودند درج شده است!
*************
اتحادجنوب: بیمارستان 17 شهریور برازجان در فروردین ماه سال 1346 با نام بیمارستان 25 شهریور با 30 تخت جراحی عمومی و زنان زایمان و یک بخش اورژانس و یک درمانگاه عمومی و یک واحد داروخانه با متوسط 500 تا 650 مراجعه کننده در ماه با 90 نفر پرسنل افتتاح گردید. نام بیمارستان با به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از سال 1358 به بیمارستان 17 شهریور و در ابتدا از 30 تخت به 100 تخت و سپس به 200 تخت تغییر پیدا کرد.
*************************
لگجی
لگجی یا لگجین نام گیاهی بوته ایست که در
استان بوشهر به وفور یافت می شود. نام علمی این گیاه caparis spinosa می
باشد. از میوه كال آن ترشی، و میوه رسیده آنرا مستقیم و تازه میخورند
(رسیده آن شكفته میشود). در تحقیقات نیز اثر درمانی ریشه آن برای هپاتیت
ثابت شده است.
گیاه لگجی گیاهی بومی منطقه ما که ثروتی ناشناخته است، بی اختیار از کنار آن می گذریم و برایمان جز زینت فصلی ارزش دیگری ندارد. و نمی دانیم که این گیاه ناشناخته در داخل کشورمان چه طرفدارانی در خارج از کشور و به خصوص در مناطق مدیترانه ای نظیر مراکش، اسپانیا، ایتالیا، پرتغال و یونان دارد.
از این گیاه در اسپانیا نوعی سس به نام سس کبار تهیه میشود که بسیار خوش عطر و طعم است و کمی به سس خردل همراه با فلفل سیاه شباهت دارد. غنچه آن به عنوان ادویه در تهیه سس، کره، پنیر و در تزیین غذا و سالاد به مصرف میرسد. میوههای نارس و ریز پس از برداشت درون سرکه یا آب نمک نگهداری میشوند و ترشی خوشمزهای محسوب میگردد. میوه که طعمی تند و تیز اما دلچسب و عطر مخصوصی دارد همراه با پیتزا، گوشت، ماهی و یا درون سالاد و همراه با انواع ساندویچ به مصرف میرسد. میوه به صورت پخته نیز همراه انواع سبزیجات مورد استفاده قرار میگیرد.
یک ظرف شیشه ای ۲۰۰ گرمی با کیفیت خوب این گیاه حدود ۵ دلار به فروش می رسد . آمریکا نیز بیش از ۵ ملیون دلار هر ساله از این کشورها واردات این گیاه را دارد .
کاربرد اصلی این گیاه در سالادها یا سسها ، استیک های ماهی ، مرغ و گوشت می باشد ، و همچنین از این گیاه برای ساختن مواد آرایشی که پوست خشک را اصلاح می کند و در ساختن داروهای خاصی استفاده می شود . براساس نوع کاربردهای ذکر شده این گیاه می تواند به عنوان یک سبزی خوراکی یا یک داروی گیاهی مورد استفاده قرار گیرد .علاوه بر این کاربردهای غذایی ، این گیاه میتواند به عنوان گیاهان زینتی ، گلهای زیاد آن خیلی جاذب و سبز سیر درخشان کاربری شود . گیاه همچنین می تواند برای کنترل فرسایش خاک بویژه بر روی زمین های شیبدار که آبیاری در آنها سخت است و فرسایش خاک خیلی زیاد است ، توصیه می شود کاشته شود .
خواص درمانی:
لگجی در کاهش نفخ تاثیر داشته و خاصیت ضد رماتیسمی دارد و جهت درمان تصلب شرایین و از بین بردن عفونت کلیه به کار میرود. در طب آیروودایی (گیاه درمانی) لگجی به عنوان تحریککننده و محافظ کبد ثبت شده است. در بعضی موارد لگجی برای درمان جراحت مفاصل، پوست و بدن به کار میرود. پوست ریشه گیاه سابقا در بیماریهای مختلف مخصوصا امراض مربوط به کبد و طحال مصرف می گردیدو از آن در موارد ضروری به عنوان مدر ،قابض و مقوی نیز استفاده به عمل می آمد . مصارف آن در رفع آب آوردن ، بالا بردن مقاومت بدن در برابر سرماخوردگی . اثر بر انگل لیشمانیا اثر ضد میکروبی اثر ضد التهابی رفع کمخونی و رنگ پریدگی دختران جوان رفع ضعف عمومی همراه با ضعف اعصاب و همچنین در نقرس معمول بوده است ،مطالعات جدید اثر مفید آن را در هیستری و حالات عصبی دیگر تایید نموده است .
مصرف آن موجب باز شدن خون قاعدگی در موارد قطع این حالت در زنان جوان می شود . جوانه های ناشکفته و مولد گل آن ، اثر نیرو دهنده دارد . از جوشانده آن در محل مصارف داخلی ، هنوز هم در الجزایر برای مداوای نقرس استفاده به عمل می آید. پوست ریشه گیاه برای درمان بیماریهای مختلف از جمله کبد و طحال مصرف میگردد ونیز برای رفع ضعف عمومی و ورم مفاصل نیز مورد استفاده قرار میگیرد. غنچه نشکفته لگجی دارای اثر نیرودهنده بوده و برگ لگجی اقسام کرم معده و روده را از بین میبرد.
خواص گیاه خرفه یا پرپین و تخم آن
اسامی عمومی دیگر : خرفه یاتورک ، بقله الحمقا ، بقله مبارکه ، بقله الزهرا ، رجله ، بربینر ، بلبشه
قسمت مورد استفاده : تمام گیاه
خرفه نام گیاهی است و آنرا بپارسی پرپهن گویند و معرب آن خرفج است و آن بعربی به بقلةالحمقاء معروف است. گویند در اصل بقلةالزهراء بوده و معاندان اهل بیت آنرا برگردانده بقلةالحمقاء خواندهاند.
گیاه خرفه با اسم علمی Portulaca Oleracea و با نام انگلیسی Purslane از تیره پرتولاکاسه (Portulacaceae) است که برگهای گوشتی و بذرهای سیاه ریز دارد. گیاه یک ساله است که ارتفاع تا حدود 40 سانتیمتر در مراحل بذردهی میرسد.
در خصوص خاستگاه اولیه آن اختلاف نظر وجود دارد، ولی در کشورهای ایران، استرالیا، هند، آفریقای شمالی و در آمریکا رشد میکند. خرفه برگهای گرد کشیده با ساقه گوشتی به رنگ قرمز ارغوانی دارد. گلهای آن به رنگ زرد در انتهای ساقه تشکیل شده و اوایل روز تا ساعت 9 الی 11 باز میماند.
ریشه گیاه راست است و انشعابات فیبری دارد که میتواند به اعماق خاک نفوذ و از رطوبت زیرین خاک استفاده کند.
این گیاه دارویی که معمولاً به صورت خودرو در باغچه منازل، کنار جویها و در مناطق مرطوب میروید، شاید زیاد مورد توجه نباشد اما اکنون کشفهای مهمی در مورد آن انجام شده که توسط سازمان بهداشت جهانی لقب اکسیر جهانی (Global panacea) به آن داده شده است. این گیاه از سوی این سازمان متداولترین گیاه دارویی مورد استفاده در جهان ذکر شده است. معمولاً قسمتهای هوایی این گیاه که شامل برگ، ساقه و دانههای آن است، مورد استفاده قرار میگیرد.
خواص گیاه خرفه در طب سنتی
* خرفه از نظر طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی خیلی سرد و تر و دارای نیروی قابضه است.
* گیاه دارویی «خرفه» در درمان اختلالات و التهابات مجاری ادراری موثر است.
«خرفه» در طب سنتی به عنوان تب بر، ضد عفونی کننده، ضد اسکوربوت (بیماریهای ناشی از کمبودویتامین C)، ضد اسپاسم، مدر و ضد کرم استفاده میشود.
* در بسیاری از کشورها، از قبیل کشورهای عربی همسایه، این گیاه دارویی را به عنوان سبزی خوراکی در سبزی فروشیها به فروش میرسانند و از شیره خرفه و یا له شده برگها و ساقه آن به صورت موضعی برای رفع درد، تورم و التیام زخمهای سوختگی، کاهش تورم و آبسهها، گزیدگی نیش حشرات و عقرب گزیدگی استفاده میشود.
* این گیاه در مصرف داخلی قطع کننده و بند آورنده خونریزی است و همچنین عصاره ساقه و برگ آن برای درمان بیماریهای کبدی مفید است.
* از جوشانده این گیاه که آب آن گرفته شده است در معالجه اسهال و برای رفع سرفه، تسکین دردهای سینه و سوزش مجرای ادرار و مثانه و رفع حرارت رحم و سوزش آن استفاده میشود.
* همچنین مصرف خوراکی «خرفه» به عنوان سبزی خام و یا پخته همراه با پیاز و روغن جهت تقویت رودهها، قطع اسهال و تب استفاده میشود و مصرف خام برگ و ساقه آن به صورت سالاد و همراه با سرکه برای درد کلیه مفید است.
* ضماد ریشه خرفه برای رفع زگیل پوستی استفاده میشود.
* ضماد خرفه بر روی پیشانی سبب از بین رفتن سردرد و دردهای میگرنی میشود.
* گفتنی است؛ گیاه خرفه در دامپزشکی برای درمان بیماریهای تبدار و برای خنک کردن بدن، دفع سموم و تصفیه خون به صورت پودر و جوشانده استفاده میشود.
* این گیاه در بیماران آسمی اثر گشاد کننده مجاری تنفسی و پایین آورنده قند خون را دارد و خاصیت تقویت عضلات قلبی و ضد توموری نیز در آن دیده شده است.
* برگ و ساقهی خرفه مسکن صفرا است و حرارت خون و کبد و معده را تسکین میدهد و برای تسکین حدت تبهای گرم و صفراوی و تسکین عطش و کنترل ترشح ادرار در مورد بیماری دیابت مفید است.
* در مواردی که چرک از سینه آید قطع میکند و برای خرد کردن سنگ مثانه و ازدیاد ترشح بول مفید است، یعنی مدر است.
*جویدن برگ آن به مقدار کم، کندی دندان را رفع میکند (که از خوردن میوه ترش و یا علت دیگری ایجاد شده باشد) و زیاد جویدن آن کندی دندان ایجاد میکند.
* از عصاره آن برای التهابهای گرم چشم با مالیدن در محل ملتهب استفاده میشود.
* ضماد برگ و ساقه آن با روغن گل سرخ برای تسکین سردردهای گرم و ورمهای گرم نافع است و با آرد جو برای جرب نافع است.
* ضماد برگ و ساقه آن به تنهایی برای تسکین حرارت اعضا و سوختگی آتش مفید است و اگر بر معده و کبد گذارند برای تسکین حرارت آنها مفید است و اگر با حنا تهیه شود و بر کف دست و پا گذارده شود برای حرارت و پیسیهای دست و پا در صورت تکرار مفید خواهد بود.
* اشتها را کاهش میدهد و اسراف در خوردن آن، نور چشم را نقصان میدهد.
* افراد سرد مزاج باید آن را با نعناع و کرفس بخورند.
خرفه از نظر احادیث
امام صادق (ع) می فرمایند: بر روی زمین سبزی خوردنی شریفتر از آن نیست و سبزی خوردنی حضرت فاطمه (س) است و عقل را زیاد میکند.
علف هرزی که روغن میشود
اخیراً پژوهشگران دانشگاه تبریز موفق به شناسایی قابلیت استفاده از گونهای علف هرز شدند که بنا به گفته آنان میتواند از این پس به عنوان منبعی جدید برای استخراج روغن خوراکی به چرخه صنایع غذایی کشور وارد شود. این گیاه ناشناخته خرفه نام دارد که گویا منبعی غنی از اسیدهای چرب غیر اشباع، به خصوص امگا3 تلقی میشود.
خرفه در فهرست گیاهان خوراکی نیست و در کشاورزی به عنوان علف هرز شناخته میشود، ولی آنچه این گیاه را متمایز میکند، وجود اسید چرب امگا3 زیاد در برگ آن (قسمت رویشی) است. البته دیگر گیاهان مثل کلزا یا بذر کتان نیز امگا3 دارند، ولی این ماده در بذرهای آنها یافت میشود. حدود 70 درصد اسیدهای چرب تشکیلدهنده روغن آن غیر اشباع بوده و حدود 50 درصد آن را تنها اسید چرب امگا3 تشکیل میدهد.
استفاده از اسیدهای چرب غیر اشباع موجب کاهش کلسترول خون میشود. منبع اصلی اسید چرب امگا3 روغن ماهی است، ولی منابع گیاهی نیز حاوی اسیدهای چرب غیر اشباع شدهاند. امروز از گیاهانی مثل بادام زمینی، کلزا، آفتابگردان، ذرت و هسته انگور روغن استخراج میشود، ولی از خرفه در دنیا روغن استخراج نمیشود.
علاوه بر وجود امگا3 در قسمت رویشی آن، مواد معدنی مثل منیزیم، پتاسیم، کلسیم و همچنین ویتامین ث (16 میلیگرم در 100 گرم مادهتر) به مقدار زیاد در بافتهای آن وجود دارد. غنی بودن از اکسیدانها (رنگ قرمز ساقه) از دیگر مزیتهای این گیاه است. خرفه سرشار از بتاکاروتن (پیش ساز ویتامین آ)، B1و B2 نیز میباشد.
مقدار روغن کل در برگ پایین است که بهتر است از برگهای آن به صورت تازه خوری به عنوان مناسبترین سبزی و از بذرهای آن که حدود 20 - 15 درصد روغن دارد، به عنوان منبع استحصال روغن استفاده شود. حتی اگر روغن این گیاه با روغنهای دیگر مخلوط شود، کیفیت آنها را از لحاظ ارزش غذایی افزایش خواهد داد و این امر به سلامت جامعه کمک خواهد کرد.
طریقهی استفاده
* فراموش نکنید ارزش غذایی این سبزی به مراتب بیشتر از بعضی سبزیجات معمول است بنابراین، توصیه به تازهخوری برگهای این سبزی با ماست یا اضافه کردن چند گرم از آن به سالاد مناسب خواهد بود.
* قسمتهای هوایی جوان گیاه را میتوان به صورت بورانی نیز استفاده کرد که برای درست کردن بورانی، برگها و قسمتهای هوایی این گیاه را با مقداری آب میجوشانند، سپس آنها را صاف کرده و به آن مقداری پیازداغ و تخم مرغ اضافه میکنند.
* مقدار خوراک از آب برگ ساقه آن 40 گرم که با 8 گرم نبات یا شکر مخلوط کرده و خورده میشود.
خواص تخم خرفه
* از خواص تخم خرفه میتوان به تصفیه کنندگی خون، رفع التهابات گوارشی، رفع سرفه و تسکین دهنده تشنگی اشاره کرد.
* از تخم خرفه همچنین در شیرینی پزی و برای تزئین، به خصوص تزئین شیرینی نان برنجی استفاده میشود.
* تخم خرفه تقویت کننده قوای عمومی بدن است.
* تخم گیاه خاصیت ضد کرم، به خصوص علیه کرم کدو دارد.
منابع:
ابتکار نیوز - دکتر علی فانی، عضو هیأت علمی دانشگاه
آکاایران
پارسی طب
پارسه نیوز - دکتر سید جلال طباطبایی، عضو هیأت علمی دانشگاه تبریز
فارس - فراز مجاب، استاد داروسازی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
*****************************
طرح تذهیب اثر خانم فرشته قصاب برازجانی
بقیه تصاویر در وبلاگ http://toranj91.blogfa.com
************************************
نظرات